به جرات میتوان گفت بزرگترین احساس منفی که در یک انسان میتواند پدیدار شود احساس گناه نسبت به خود و اعمال خود است
احساس گناه دورترین فرکانس نسبت خداوند است.
اگر بخواهیم یک عامل اصلی برای موفقیت در نظر بگیریم میتوانیم به جرات بگوییم که عزت نفس یکی از عوامل اصلی موفقیت در زندگی و در کسب و کار ماست و احساس گناه دقیقاً نقطه مقابل عزت نفس است.
ما از کودکی بارها و بارها احساس گناه را تجربه کردهایم از اتفاقات کوچک و ساده تا موضوعات بزرگ و پیچیده
احساس گناه چیست و چرا ما باید احساس گناه را از خود دور کنیم؟
احساس گناه یعنی اینکه ما به سادگی خود را مقصر اتفاقهای بد ببینیم یعنی اینکه ما باور کنیم وجود ما یا اعمال و رفتاری که از ما سر زده باعث ناراحتی شخصی شده یا باعث رخ دادن اتفاقات ناراحت کنندهای شده که این احساس به سادگی به ما حس گناه و پوچی میدهد.
احساس گناه موضوع به شدت قابل بحثی است یعنی اگر بخواهیم راجع به آن صحبت بکنیم میتوانیم صدها ساعت بحث کنیم و نتیجهگیری کنیم اما بحث راجع به این موضوع و گسترش این موضوع کمکی به ما نمیکند و بیشتر ما را درگیر این احساس میکند حالا یک مثال ساده برای درک بهتر این موضوع بزنیم.
تصور کنید شما حرفی زدید که یکی از دوستانتان را ناراحت کرده در این زمان شما احساس بدی دارید از اینکه چرا با این حرفم دوستم را ناراحت کردم و چرا باید همچین حرفی را میزدم و احساس گناه و عذاب وجدان دارید در این لحظه ، یعنی شما باور دارید که با حرفی که زدید شخص دیگری را ناراحت کردید و الان احساس میکنید که شما مقصر احساس بد دوستتان هستید.
این سادهترین تعریفی است که میتوان برای احساس گناه بیان کرد، اما موضوع به همین جا ختم نمیشود خیلی اوقات ما احساس گناه را بارها و بارها بر سر موضوعات مختلف تجربه میکنیم ،مثل اینکه باور کردهایم که ما فرشته نجات دیگران هستیم و وقتی دیگران از ما درخواستی بکنند حتماً باید به آنها جواب مثبت بدهیم و اگر جواب منفی بدهیم به شدت احساس گناه میکنیم و از خودمان بدمان میآید و خودمان را یک آدم ظالم فرض میکنیم.
یا اینکه خیلیها وجودیت خود را یک اتفاق بد میدادند فکر میکنند که وجود آنها باعث مشکلات بسیاری در زندگی پدر مادرشان شده و اگر من وجود نداشتم آنها زندگی بهتری را تجربه میکردند.
احساس گناه از روشهای مختلف در وجود ما نهادینه شده از کودکی گرفته تا از جامعه مدرسه و زندگی اجتماعی، در ویدیوی بالا توضیح کاملتری در رابطه با این موضوع داده شده اما در اینجا میخواهیم به نکته خیلی مهمی اشاره کنیم!
ما انسانهایی کاملاً جدا از هم هستیم یعنی هیچ انسانی مسئولیت زندگی انسان دیگری را بر عهده ندارد و هر کسی در هر جایی که قرار گرفته دقیقاً در بهترین موقعیت خود قرار گرفته چرا که انسانها حاصل افکار و تفکر خود هستند و اعمال و رفتار آنها این موقعیتها را برای آنها فراهم میکند پس هر کسی در هر جایی که هست جای درست آن است و ما مسئولیت زندگی دیگران را بر عهده نداریم ما تنها مسئولیت زندگی خود را بر عهده داریم پس ما باید سعی کنیم که خودمان را رشد دهیم ما باید سعی کنیم که خودمان پیشرفت کنیم تا در نهایت بتوانیم به دیگران هم کمک بکنیم.
هر انسانی وجود پرمعنا و مهمی را در این جهان دارد.
انسانها از وجود خداوند ساخته شدهاند و همه انسانها ارزشمند هستند هیچ وقت نمیتوانیم بگوییم که یک انسانی ارزشمندتر از انسان دیگری است ما فارغ از تمام موفقیتها و شکستها تمام داراییها و تمام استعدادهایمان انسان هستیم و وجود انسان ارزشمند است، باید این ارزشمندی را در خودمان به وجود بیاوریم و باور بکنیم که ما فرای تمام اتفاقاتی که تجربه کردهایم و فرای تمام داراییهایی که داریم ما انسان ارزشمندی هستیم
ما حق زندگی کردن داریم و ما حق این را داریم که به دیگران نه بگوییم و کار و زندگی خودمان را در اولویت اول قرار دهیم.
خداوند وجود ما را سرشار از عشق کرده سرشار از احساس خوب و خداوند در هر لحظه در حال هدایت ماست و همیشه ما را به بهترین مسیرها هدایت میکند اگر که به وجودیت او باور داشته باشیم هیچ انسانی در این جهان نمیتواند تاثیری در زندگی دیگری بگذارد جز خداوند جز خالقی که تمام این جهان را خلق کرده و و قدرت بینهایت خودش را در اختیار انسان قرار داده.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید ؟در گفتگو ها شرکت کنید!